باغی میانهی «دربند» در شمال شرقی تجریش، در کوهپایههای البرز با دو رودخانه دربند و گلابدره، آب و هوایی خوب و باغهای مصّفا که روزگاری جایگاه خلوت و آرامش «علی خان ظهیرالدوله» وزیر تشریفات ناصرالدین شاه قاجار، جانشین « صفی علیشاه» و شاعر و عارف خوش قریحه بود و چندی بعد، جایگاه آرمیدن ابدی وی!
« قبرستان ظهیرالدوله» آرامگاه رمزآلود شهر، با درهایی بسته. سنگ قبرها و مقبرههایی متفاوت، نامهایی بر سنگ که هر یک با قصهای، رازی خفتهاند. نامهایی آشنا برای مردمِ شهر.
آنجا که اگر چشمِ سر را ببندی و با گوشِ دل بشنوی، از صدای آواز قمر، تا دکلمه «مرغ سحر» ملکالشعرای بهار، ایمان به آغاز فصل سرد «فروغ»، صدای شکلیک گلوله به جمجمه «احمد مسعود» و ویلن ابوالحسن خان صبا را میشنوی!
« قبرستان ظهیرالدوله» جایی که خفتگان آن عاشقترین زندگان بودند.
دربارهی این اپیزود
باغی میانهی «دربند» در شمال شرقی تجریش، در کوهپایههای البرز با دو رودخانه دربند و گلابدره، آب و هوایی خوب و باغهای مصّفا که روزگاری جایگاه خلوت و آرامش «علی خان ظهیرالدوله» وزیر تشریفات ناصرالدین شاه قاجار، جانشین « صفی علیشاه» و شاعر و عارف خوش قریحه بود و چندی بعد، جایگاه آرمیدن ابدی وی!
« قبرستان ظهیرالدوله» آرامگاه رمزآلود شهر، با درهایی بسته. سنگ قبرها و مقبرههایی متفاوت، نامهایی بر سنگ که هر یک با قصهای، رازی خفتهاند. نامهایی آشنا برای مردمِ شهر.
آنجا که اگر چشمِ سر را ببندی و با گوشِ دل بشنوی، از صدای آواز قمر، تا دکلمه «مرغ سحر» ملکالشعرای بهار، ایمان به آغاز فصل سرد «فروغ»، صدای شکلیک گلوله به جمجمه «احمد مسعود» و ویلن ابوالحسن خان صبا را میشنوی!
« قبرستان ظهیرالدوله» جایی که خفتگان آن عاشقترین زندگان بودند.